- پیر ما را گفتند : از بیت « ای که از کوچه ی معشوقه ي ما می گذری / بر حذر باش که سر می شکند دیوارش » چه پرداشت کنی ؟ ... تفکر بسیار نمود و سپس فرمود : « همانا برداشت عقلانی و منطقی یکی باشد و آن است که دیوار خانه ی معشوق را شخصی از شما پيمانکاران متعهد دانشگاه آزاد بنا همی ساخته باشد ! و در نتیجه اعتباری بدان نباشد !
پیر ما را پرسیدند در معنی ابیات : « شب شب شعر و شوره / شب شب ماه و نوره / با یار قرار گذاشتم / دیر کرده راهش دوره ... » پیر همچون ای کیوسان لمحه ای به خلسه فرو رفت و سپس باز آمد و گفت :احتمال آن می رود که یار مذکور در ترافیک گرفتار آمده باشد و نیز احتمال آن می رود که احتمال اول به کلي غلط باشد و یار مذکور با شخص دیگری قرار داشته ؛ سراینده را دودر (!) همی نموده باشد !
- پیر ما پریشان احوال همی بودی و ریش جنبانیدی ... مریدان وی را سبب تشویش جویا شدند ، پیر به دوردستها خیره همی شدی و سپس فرمود : « دیر زمانی است در این خطه سیل و زلزله ای هول و عظیم اتفاق می نیوفتاده است و نیر هواپیما و بالگردی سقوط ننموده ... در این اندیشه ام که حال ، بزرگان مملکت « کنترل جمعیت » چگونه کنند ! و در این سخنان همی بودیم که ناگاه صدايی غریب همی آمد ... جملگی برآشفتیم که این ندا از غیب برخاست یا از شکم یکی از یاران ! پیر فرمود : آشفته نگردید که این صدا را منبع ، گوشی موبایل من همی بود که آن را به روی « ویبره » قرار داده بودمی ! و از برایم SMS همی رسیده است ! پس inbox خویش چک همی نمود و ناگهان کف بر آورد و تغییر رنگ شدید بر چهره ی وی عارض همی شد ... مریدان علت را جویا شدند ... پیر فرمود : متن SMS این بود که « مشترک گرامی ، به سبب عدم پرداخت قبض ، خط شما فی الحال قطع خواهد شد !» ... پس ما را بزد و از محضر خویش راند و فرمود : « اگر من به جای ارشاد شما گوسپندان ! کمی بیل زدی ، حال وضع مالی ام بسی بهتر بُدی و تلیفونم قطع نشدی ! » و دیگر هیچ نگفت !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر