۱۳۹۲ مرداد ۱۶, چهارشنبه

چند روز پیش رفته بودم میوه بخرم. یک کیلو پرتقال هم خریدم. خونه که اومدم پرتقالها رو از تو کیسه پلاستیکی در آوردم که بذارم تو یخچال. دیدم یکی از پرتقالها یکمی شبیه نارنگیه! فکر کردم اشتباهی یک نارنگی قاطی پرتقالها شده. دوباره نگاهش کردم... دیدم نه... مثل اینکه همون پرتقاله! برداشتم نگاهش کردم، دیدم از قیافش معلوم نمیشه پرتقاله یا نارنگی. از بوش هم معلوم نبود کدوم یکیه. رنگش هم یه چیزی بود بین نارنگی و پرتقال. پوستش هم نه به سفتی پرتقال بود، نه به شُلی نارنگی. اندازه اش هم بین پرتقال و نارنگی بود. در یخچال رو بستم. بعد از اون هر وقت که می رفتم سر یخچال به این پرتقالِ مشکوک نگاه می کردم و تو ذهنم می خواستم جنسیّتشو تشخیص بدم. همچین با شک بهش نگاه می کردم... از شما چه پنهون، کم کم با خودم فکر می کردم این پرتقاله هم نشسته گوشه یخچال، منتظره من در یخچال رو باز کنم و اونم با نگاهی مشکوک به من نگاه کنه و بالاخره توی یکی از این برخوردها یکیمون می شکنیم و اعتراف می کنیم! دیروزکه در یخچال رو باز کردم دیدم پرتقال دیگه ای غیر از همین پرتقال مشکوک نمونده. چسبیده بود به گوشه ی جا-میوه ای. با تردید و دودلی دستم رو دراز کردم و برداشتمش... بهش گفتم دیگه آخر خطه! امروز معلوم می شه کی هستی. دوره ی پنهون کاری تموم شد. الان که بخورمت مشخص می شه چی هستی. پوستشو کندم و خوردمش. یه پر یه پر خوردمش که زجرکش بشه و در ضمن بتونم دقیقا مشخص کنم پرتقاله یا نارنگی... ولی هر چی بیشتر خوردم کمتر دستگیرم شد! پرتقال نارنگی نما یا نارنگی پرتقال نما تموم شد و معلوم نشد که پرتقاله یا نارنگی! با مردنش این راز سر به مهر رو هم با خودش به گور برد!
بعضی از آدمها هم همینجورین... سالها باهشون رفت و آمد و حتی زندگی می کنی ولی نمی فهمی "چی" یا واقعا "کی" هستن. محافظه کارن؟ تو دارن؟ سیاستمدارن؟ آدمایی هستن که تکلیفشون با خودشون هم معلوم نیست؟ فرزندان نامشروع طبیعت هستن؟! کسانی هستن که تکلیفتو باهشون نمی دونی... نمی دونی جلوشون در مورد فلان مطلب صحبت کنی یا نه؟ اصلامعلوم نیست خودشون خودشون رو می شناسن یا اینکه در تمام عمر بین پرتقال بودن و نارنگی بودن دست و پا می زنن؟...

هیچ نظری موجود نیست: