۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

جفي!!... -- چاپ شده در نشريه ستون آزاد

-Hello guys... چطورين جيگرا؟... امروز خيلي خسته ام. صبح زود ساعت 11(!) از خواب بيدار شدم، وقت نكردم breakfastبخورم، فقط يه Orange juice خالي،اونم چون مامي خيلي اصرار كرد.گفت: «جِفي جون زير چشات گود افتاده، پوستتم دو درجه تيره شده، مرگ مامي بخور جونم. منم كه ديدم بده دستشو رد كنم، خوردم ديگه...هر چند مي دونين كه من صبحها اصلا تو مود juice نيستم، فقط hot chocolate. اين كارگرمون ذليل مرده هم كه بلد نيست juice درست كنه!مرده شورشو ببرن.داشتم ميگفتم، بعدش سريع لباس پوشيدم و سوئيچ مرسدس رو برداشتم، يه خورده پول هم گذاشتم تو جيبم، حدود 3 ميليون. با مامي و ددي رفتيم خريد.آخه بعد سال تحويل مي ريم cruise، وقت خريد نداريم. راستي اين سال تحويلم چه ساعتي گندي افتاده...مسخره كرده ملت رو؟...داشتم چي ميگفتم؟...آها! تو مشهدم كه جنس خوب پيدا نميشه... همه ماركاي بنجل و cheap. خلاصه يه چن تا لباس از پير كاردن و ورساچه خريديم و برگش...

- « جَععععفر قلي... هااااي!، جعفر قلي!...»

- sorry بچه ها، مامي داره صدام ميكنه... «- ها؟...چِته ننه!؟...»

- « جعفر قلي،د لامصب، او دُستاته ر وِلشا كُ بيه اينجه جُنُم مرگ رِفته! اي فاپيون دور يَخَنِ بابات گير كِرده دِره خِفه مره!!...»

۲ نظر:

ناشناس گفت...

khoda ishalaa ye aghli be to ye pooli be ma bede moshkele hamegimoon hal mishe !:)) vali bi shookhi bamaze bood, mibinam ke dari estedaad haye nahoftato shokoofa mikoni!

ناشناس گفت...

آپ شديم و يك "بدون شرح" را در سينه تاريخ ثبت كرديم...