توي ده شلمرود، «علي آبادي» تك بود...
صفايي مي گفت: «علي ميشه فول نكني؟ يقه ي ما رو شل بكني؟» - نه نميشه! ، نه نميشه!...
عادل مي گفت: «علي مياي بريم فيفا؟ شايد كه شد صلح و صفا؟» - نه نميام! ، نه نميام!...
مردم مي گفت: «علي ميشه گوش بكني؟ دعوا رو خاموش بكني؟» - نه نميشه! ، نه نميشه!...
مردم از رو نمي رفت! و باز مي گفت: « مرگ عموت، جان بابات، تو رو به دندون طلات؟!»
علي آبادي مي گفت: «والا نميشه، بلا نميشه...
به حوض لَق لَق نميشه! ...
به سنگ تق تق نميشه! ...
من همينجوري خوشبختم، صاحب تاج و تختم!
مشاور محمودم، توي سازمان عمودم!
فقط بيام تو فوتبال، بعدش ديگه اِندِ حال!
به حرفاتون دل نمي دم... من اصلاً آنتن نمي دم!! ..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر