۱۳۸۶ آبان ۲۲, سه‌شنبه

یادداشتهای یک توریست خارجی در ایران - ستون آزاد

- ایرانیها در حین دعوا اصلاً با یکدیگر کار ندارند ، بلکه بحث آنها عموماً حول خواهر و مادر یکدیگر می چرخد ! ... البته جالب است که در حین دعوا مدام به یکدیگر علامت « پیروزی » نشان می دهند و آرزوی پیروزی یکدیگر را می کنند!

- در ایران مردم علاقه ی زیادی به « عمه » دارند ! مثلاً دیروز می خواستم پول تاکسی را حساب کنم. یک هزار تومانی به راننده دادم ... او با نهایت مهربانی سرش را برگرداند و جمله ای گفت : از مترجم معنی جمله اش را پرسیدم . گفت : « می گوید این پول به درد عمه ات می خورد ! ... » نازی ! چقدر به فکر عمه ی من بود ! ...

- در ایران دموکراسی شدیداً رواج دارد . آنها از نظر خرد جمعی! خیلی پیشرفت کرده اند . یکی از کارهای جالبشان این است که به دانشجویان منتقد اجازه می دهند با خیال راحت حرف خود را بزنند ، سپس به دانشجویان مذکور مرخصی طولانی مدت می دهند تا خستگی شان را در کنند .

- ایرانیها در حین رانندگی با هم تعامل دارند و صحبت می کنند . مثلاً امروز راننده مان به راننده ی ماشین بغلی اش با صدای بلند گفت : « یابو! ... » البته من معنی اش را نمی دانم ولی فکر می کنم این کلمه برای احوالپرسی ! استفاده می شود چون راننده ی بغلی خیلی خوشحال شد و برایمان چند بوق بلند زد !!

- در ایران چند شخصیت خیلی مهم زندگی می کنند که مردم خیلی به آنها علاقه دارند . یکی از آنها دختر خانمی به نام « هستی » است . دیگری « خانم دکتر بردیا » یک نفر دیگر هم هست به نام « حاج یونس فتوحی » ! این 3 نفر نقش مهمی در زندگی ایرانیان دارند و تقریباً تمام وقت ایرانیها به حرف زدن در مورد این افراد می گذرد ... البته مترجم می گوید : « 2 نفر اولی شخصیت بیشتری دارندنده !! »

- از نکات خیلی جالب ایران این است که به هر اداره ای که وارد شوی فامیل مدیر کل آن یا « علی آبادی » است یا « الهام » ! ...

- اهالی ایران خیلی به هم کمک می کنند . به عنوان مثال بیشتر مردهایی که اتومبیل دارند خانمهای پیاده را سوار می کنند !

- ایران از لحاظ اقتصادی خیلی به روز است و صبح هر روز قیمت اجناس upgrade می شود !

هیچ نظری موجود نیست: