۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

آقا من تا همین امروز فکر می کردم که علی شریعتی بالاخره هر چی نداشته باشه، یک شعر درست و حسابی داره. اما امروز فهمیدم همون هم مثل اینکه مال شاعر دیگه یی بوده (مرتضی موسوی اهری). خوب که نگاه می کنم می بینم اصلا این شعر با مبانی فکری حاج آقا شریعتی هم جوردر نمی اومده! :D :


"پس از مردن چه خواهم شد نمی دانم/

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت/

ولی بسیار مشتاقم که ازخاک گلویم سوتکی سازد/

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش/

که او یکریز و پی درپی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد/

و خواب خفتگان آشفته و آشفته تر سازد/

و گیرد او بدین ترتیب تاوان سکوت و انتقام و اختناق مرگبارم را"

جدا از اینکه شاعر این شعر کی بوده؛ با توجه به دنیای این روزا، شخصا فکر می کنم اگه قبل از مردن چیزی نشدی و صدایی ازت بلند نشد، پس از مردن هم اون سوتک هر چی توش فوت کنن صدایی ازش در نمیاد!! و البته همون بهتر که در نیاد!

هیچ نظری موجود نیست: